شهر عشق * عاشقانه *
| ||
|
مثل شمع می سوزم و تو تنها نگاه میکنی...
تو را ببینم غروب میکنی...
می مانم و آنقدر در حسرتت مینشینم تا تو را ببینم...
در آغوش گرفتن موجهای دریا بی قرارم و مثل خزان
چشم به راه آمدن بهارم....
وجودم ،تو بیا و فصل سرد وجودم را بهاری کن....
می سوزم تا تمام شوم .....
خیالی نیست که اسیرم ، تو تنها گوش کن....
بخواهی برایت میخوانم اما مرا تنها نگذار ... مرا از قفست آزاد نکن ، مرا در دشت تنهایی رها نکن ،
مرا بشکن ولی ناامیدم نکن! نظرات شما عزیزان: |
|
[ طراحي : قالب سبز ] [ Weblog Themes By : GreenSkin.ir ] |